فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pageant

ˈpædʒnt ˈpædʒnt

شکل جمع:

pageants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

صفحه نمایش، نمایش مجلل و تاریخی، مراسم مجلل، رژه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a beauty pageant

نمایش انتخاب ملکه‌ی زیبایی

The Romans were fond of contests and pageants.

رومی‌ها دوست‌دار مسابقات و نمایش‌های پرشکوه بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pageant

  1. noun spectacle or contest
    Synonyms:
    show display exhibition parade procession celebration fair spectacle ritual pomp tableau extravaganza charade make-believe motorcade

ارجاع به لغت pageant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pageant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pageant

لغات نزدیک pageant

پیشنهاد بهبود معانی