فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pomp

pɑːmp pɒmp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

شکوه، تجمل، جاه، غرور و تظاهر، پرجلال شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the dazzling pomp of the imperial court

شکوه خیره‌کننده‌ی دربار امپراطوری

to forsake worldly pomp

زرق و برق دنیوی را رها کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pomp

  1. noun pageantry, display
    Synonyms:
    show display ceremony parade pageant ritual formality splendor grandeur magnificence ostentation fanfare solemnity state array flourish pomposity grandiosity affectation panoply shine vainglory
    Antonyms:
    simplicity plainness dullness

Collocations

pomp and ceremony

جلال و جبروت، کبکبه و دبدبه

مراسم باشکوه، کبکبه و دبدبه، تشریفات و زرق و برق

ارجاع به لغت pomp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pomp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pomp

لغات نزدیک pomp

پیشنهاد بهبود معانی