آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Formality

fɔːˈmælət̬i fɔːˈmæləti

معنی formality | جمله با formality

noun

رسمیت، تشریفات، رعایت آداب و رسوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The formality of the ceremonies impressed her.

رسمیت مراسم او را تحت‌تأثیر قرار داد.

the formality of his poetic style

اسلوب‌مندی سبک شعر او

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He doesn't like formality.

او از تشریفات خوشش نمی‌آید.

legal formalities

تشریفات قانونی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد formality

  1. noun etiquette, protocol
    Synonyms:
    propriety decorum protocol correctness conventionalism formalism politesse punctiliousness ceremoniousness p’s and q’s honors mummery
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده formality

ارجاع به لغت formality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «formality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/formality

لغات نزدیک formality

پیشنهاد بهبود معانی