رسمیت، تشریفات، رعایت آداب و رسوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The formality of the ceremonies impressed her.
رسمیت مراسم او را تحتتأثیر قرار داد.
the formality of his poetic style
اسلوبمندی سبک شعر او
He doesn't like formality.
او از تشریفات خوشش نمیآید.
legal formalities
تشریفات قانونی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «formality» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/formality