امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protocol

ˈproʊtəkɒːl / / -kɑːl ˈprəʊtəkɒl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    protocols

معنی

noun C1
پیوندنامه، مقاوله‌نامه، موافقت مقدماتی، پیش‌نویس سند، (در فرانسه) آداب و رسوم، تشریفات، مقاوله‌نامه نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protocol

  1. noun rules of conduct, behavior in certain situation
    Synonyms: agreement, code, compact, concordat, contract, conventions, courtesy, covenant, custom, decorum, etiquette, formalities, good form, manners, obligation, order, pact, politesse, propriety, p’s and q’s, treaty
    Antonyms: bad manners, crudeness, impropriety

ارجاع به لغت protocol

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protocol» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protocol

لغات نزدیک protocol

پیشنهاد بهبود معانی