ادب، آدابدانی، مناسبت، رفتار بجا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her husband was a model of decorum.
شوهر او نمونهی ادب و معرفت بود.
The laws of decorum required that no blood be shed on the Greek stage.
اصول نزاکت چنین اقتضا میکرد که در صحنهی نمایشهای یونان هیچگونه خونریزی صورت نگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decorum» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decorum