با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Civility

səˈvɪləti səˈvɪləti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
نزاکت، نجابت و رفتار خوب، تربیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- They treated the old lady with civility and respect.
- آنان نسبت به پیرزن با ادب و احترام رفتار کردند.
- I hope next time he will have enough civility not to barge in before knocking.
- امیدوارم بار دیگر آن‌قدر ادب داشته باشد که در نزده داخل نشود.
- Do not expect even the commonest civilities from them.
- حتی عادی‌ترین رفتار مؤدبانه را هم از آن‌ها انتظار نداشته باش.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد civility

  1. noun Well-mannered behavior toward others
    Synonyms: courtesy, courteousness, genteelness, gentility, mannerliness, politeness, politesse
  2. noun A courteous act or courteous acts that contribute to smoothness and ease in dealings and social relationships
    Synonyms: courtesy, politeness, amenity, propriety, affability, comity, pleasantry, compliance, decorum, bienseance, clubbishness, respect, tact
    Antonyms: incivility

ارجاع به لغت civility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «civility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/civility

لغات نزدیک civility

پیشنهاد بهبود معانی