نزاکت، نجابت و رفتار خوب، تربیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They treated the old lady with civility and respect.
آنان نسبت به پیرزن با ادب و احترام رفتار کردند.
I hope next time he will have enough civility not to barge in before knocking.
امیدوارم بار دیگر آنقدر ادب داشته باشد که در نزده داخل نشود.
Do not expect even the commonest civilities from them.
حتی عادیترین رفتار مؤدبانه را هم از آنها انتظار نداشته باش.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «civility» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/civility