سازگاری، مطبوعیت، نرمی، ملایمت
The matter was urgent and there was no time for amenities.
موضوع فوری بود و فرصتی برای ملایمت نبود.
وسیله ی پذیرایی،، وسیله ی رفاه، (جمع) تسهیلات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He wanted all the amenities of modern life.
او طالب کلیهی تسهیلات زندگی مدرن بود.
This hotel is equipped with every imaginable amenity.
این هتل همهگونه وسیلهی راحتی قابلتصور را دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «amenity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amenity