Attractiveness

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun uncountable
  جذابیت، دلربایی
  • - physical attractiveness
  • - جذابیت جسمانی

  • - She is well aware of her attractiveness to men.
  • - او به‌خوبی از جذابیت خود برای مردان آگاه است.
• noun uncountable
  جذاب بودن، جذابیت، مطلوب بودن، خواستنی بودن، جالب بودن
  • - When the dollar is weak, it increases the attractiveness of US goods.
  • - وقتی قیمت دلار پایین باشد، جذاب بودن کالاهای آمریکایی افزایش می‌یابد.

  • - High mortgage rates have decreased the attractiveness of home-owning.
  • - نرخ بالای بهره‌ی وام مسکن جذابیت خانه‌دار شدن را کاهش داده است.