امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Improvement

ɪmˈpruːvmənt ɪmˈpruːvmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    improvements

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
بهبود، پیشرفت، بهترشدن، بهسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the improvement of our economy
- بهبود اقتصاد ما
- a self-improvement program
- برنامه‌ی خودبهسازی
- the improvement of the patient's condition
- بهبود وضع بیمار
- the improvement of the building through repairs and the addition of two rooms
- بهتر کردن عمارت با تعمیر و افزودن دو اتاق
- the improvement in the country's educational system
- اصلاح نظام آموزشی کشور
- the improvement of per capita income
- ترقی درآمدهای سرانه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد improvement

  1. noun bettering; something bettered
    Synonyms:
    advance advancement amelioration amendment augmentation betterment change civilization correction cultivation development elevation enhancement enrichment furtherance gain growth increase preferment progress progression promotion rally reclamation recovery rectification reformation regeneration renovation revision rise upbeat upgrade upswing
    Antonyms:
    damage decline decrease diminishing harm hurt injury weakening worsening

لغات هم‌خانواده improvement

  • noun
    improvement

ارجاع به لغت improvement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «improvement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/improvement

لغات نزدیک improvement

پیشنهاد بهبود معانی