Improvement

ɪmˈpruːvmənt ɪmˈpruːvmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    improvements

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
بهبود، پیشرفت، بهترشدن، بهسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the improvement of our economy
- بهبود اقتصاد ما
- a self-improvement program
- برنامه‌ی خودبهسازی
- the improvement of the patient's condition
- بهبود وضع بیمار
- the improvement of the building through repairs and the addition of two rooms
- بهتر کردن عمارت با تعمیر و افزودن دو اتاق
- the improvement in the country's educational system
- اصلاح نظام آموزشی کشور
- the improvement of per capita income
- ترقی درآمدهای سرانه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد improvement

  1. noun bettering; something bettered
    Synonyms: advance, advancement, amelioration, amendment, augmentation, betterment, change, civilization, correction, cultivation, development, elevation, enhancement, enrichment, furtherance, gain, growth, increase, preferment, progress, progression, promotion, rally, reclamation, recovery, rectification, reformation, regeneration, renovation, revision, rise, upbeat, upgrade, upswing
    Antonyms: damage, decline, decrease, diminishing, harm, hurt, injury, weakening, worsening

لغات هم‌خانواده improvement

ارجاع به لغت improvement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «improvement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/improvement

لغات نزدیک improvement

پیشنهاد بهبود معانی