شکل جمع:
recoveriesبهبودی، بازیابی، حصول، وصول، جبران، ترمیم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the recovery of occupied territories
بازستانی سرزمینهای اشغالی
the recovery of stolen rugs
بازیابی فرشهای مسروقه
Her quick recovery surprised the doctors.
بهبود سریع او دکترها را متعجب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «recovery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recovery