آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Reimbursement

ˌriəmˈbɜːrsmənt ˌriːɪmˈbɜːsmənt

معنی reimbursement | جمله با reimbursement

noun countable uncountable formal

بازپرداخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I submitted my medical bills to the insurance company for reimbursement.

صورت‌حساب‌های پزشکی خود را برای بازپرداخت به شرکت بیمه ارسال کردم.

The insurance policy provides reimbursement for medical expenses up to a certain limit.

بیمه‌نامه هزینه‌های درمانی را تا سقف معینی بازپرداخت می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reimbursement

ارجاع به لغت reimbursement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reimbursement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reimbursement

لغات نزدیک reimbursement

پیشنهاد بهبود معانی