آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Setoff

معنی setoff

noun

وزنه‌ی تعادل، برابرساز، جبران‌ساز

noun

تاوان، غرامت، وام متقابل، دین متقابل، ادعای متقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

noun

رجوع شود به: offset

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد setoff

  1. noun structure where a wall or building narrows abruptly
    Synonyms:

ارجاع به لغت setoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «setoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/setoff

لغات نزدیک setoff

پیشنهاد بهبود معانی