زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Setoff

معنی setoff

noun

وزنه‌ی تعادل، برابرساز، جبران‌ساز

noun

تاوان، غرامت، وام متقابل، دین متقابل، ادعای متقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun

رجوع شود به: offset

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد setoff

  1. noun structure where a wall or building narrows abruptly
    Synonyms:
    set back offset
  1. noun something to make up for loss or damage
    Synonyms:
    compensation repayment reimbursement amends recompense restitution satisfaction offset reparation remuneration indemnity redress requital indemnification quittance

ارجاع به لغت setoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «setoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/setoff

لغات نزدیک setoff

پیشنهاد بهبود معانی