با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Quittance

ˈkwɪtns ˈkwɪtns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    رسید مفاصا، برائت، پاکی، تبرئه، پاداش، بازپرداختن، جبران کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد quittance

  1. noun Something to make up for loss or damage
    Synonyms: repayment, amends, compensation, indemnification, indemnity, offset, recompense, redress, reimbursement, remuneration, reparation, requital, restitution, satisfaction, setoff

ارجاع به لغت quittance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quittance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quittance

لغات نزدیک quittance

پیشنهاد بهبود معانی