آخرین به‌روزرسانی:

Amends

American: əˈmendz British: əˈmendz

گذشته‌ی ساده:

amended

شکل سوم:

amended

وجه وصفی حال:

amending

معنی و نمونه‌جمله

noun

جبران، تلافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He wished to make amends for his former unkindness to Javad.

دلش می‌خواست نامهربانی قبلی خود را نسبت به جواد جبران کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amends

  1. noun compensation
    Synonyms:
    satisfaction recompense reparation indemnity redress restitution atonement apology requital indemnification restoration expiation quittance reprisal

Collocations

to make amends for

رجوع شود به amends

جبران کردن

ارجاع به لغت amends

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amends» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amends

لغات نزدیک amends

پیشنهاد بهبود معانی