فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Amends

American: əˈmendz British: əˈmendz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    amended
  • شکل سوم:

    amended
  • وجه وصفی حال:

    amending

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    جبران، تلافی
    • - He wished to make amends for his former unkindness to Javad.
    • - دلش می‌خواست نامهربانی قبلی خود را نسبت به جواد جبران کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد amends

  1. noun compensation
    Synonyms: apology, atonement, expiation, indemnification, indemnity, quittance, recompense, redress, reparation, reprisal, requital, restitution, restoration, satisfaction

Collocations

ارجاع به لغت amends

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amends» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amends

لغات نزدیک amends

پیشنهاد بهبود معانی