جبران غرامت، تاوان، تعمیر، عوض، اصلاح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was sent to school at government's expense as reparation for the death of his father.
برای جبران مرگ پدرش او را به خرج دولت به مدرسه فرستادند.
heavy war reparations
غرامتهای سنگین جنگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reparation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reparation