فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Repartee

ˌrepərˈtiː ˌrepɑːˈtiː

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پاسخ سریع و زیرکانه

Their repartee had everyone at the party laughing.

پاسخ سریع و زیرکانه‌ی آن‌ها همه را در مهمانی خنداند.

Her repartee was always sharp.

پاسخ سریع و زیرکانه‌اش همیشه بُرنده بود.

noun uncountable

حاضرجوابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Her skill at repartee has made her enemies.

مهارت او در حاضرجوابی برایش دشمن درست کرده است.

She surprised everyone with her repartee.

همه را با حاضرجوابی‌اش شگفت‌زده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repartee

  1. noun pleasant conversation
    Synonyms:
    banter pleasantry humor wit wordplay badinage wittiness witticism irony sarcasm satire quip riposte retort rejoinder comeback reply response answer sally persiflage bon mot raillery
    Antonyms:
    argument disagreement fight

ارجاع به لغت repartee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repartee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repartee

لغات نزدیک repartee

پیشنهاد بهبود معانی