امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Renaissance

ˈrenəˌsɑːns ˈrenəˌsɑːns rɪˈneɪsns rɪˈneɪsns rɪˈneɪsns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    renaissances

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
دوره تجدد ادبی و فرهنگی، رنسانس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Renaissance painting
- نقاشی رنسانس
- the English Renaissance
- رنسانس در انگلستان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد renaissance

  1. noun rebirth
    Synonyms:
    awakening invigoration new dawn reawakening regeneration rejuvenation renascence renewal resurgence revitalization revival

ارجاع به لغت renaissance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «renaissance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/renaissance

لغات نزدیک renaissance

پیشنهاد بهبود معانی