فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rejuvenation

rɪˌdʒuːvəˈneɪʃn̩ rɪˌdʒuːvəˈneɪʃn̩

شکل جمع:

rejuvenations

معنی

بازجوانی، دوباره جوان‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rejuvenation

  1. noun the phenomenon of vitality and freshness being restored
    Synonyms:
    revitalization reinvigoration recharging stimulation greening
  1. noun the act of making new or as if new again
    Synonyms:
    renewal renovation restoration refurbishment face-lift facelifting revampment

ارجاع به لغت rejuvenation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rejuvenation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rejuvenation

لغات نزدیک rejuvenation

پیشنهاد بهبود معانی