تعمیر، مرمت
The bank is planning to give its 1930 building a complete facelift.
بانک میخواهد ساختمان سال 1930 خود را کاملا مرمت کند.
A newspaper sometimes needs a face-lift: new ideas and new policies pay off.
یک روزنامه گاهی نیاز به تغییر دارد. ایدهها و سیاستهای جدید نتیجه میدهند.
پزشکی عمل جراحی کشیدن پوست صورت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had a face-lift surgery last week.
او هفتهی گذشته عمل زیبایی پوست صورت داشت.
Face-lifts are common among women.
عمل زیبایی پوست و صورت بین خانومها رایج است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «face-lift» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/face-lift