فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Face-to-face

ˌfeɪs.təˈfeɪs ˌfeɪs.təˈfeɪs

توضیحات:

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: face to face و f2f

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

رودررو، حضوراً، حضوری، رخ‌به‌رخ، در برابر، در حضور، در مقابل

They finally had the chance to speak face-to-face after months of communicating online.

آن‌ها سرانجام پس‌از ماه‌ها ارتباط آنلاین، این فرصت را پیدا کردند که حضوری صحبت کنند.

The doctor explained the diagnosis face-to-face, ensuring the patient understood the gravity of the situation.

پزشک تشخیص را رودررو توضیح داد و مطمئن شد که بیمار وخامت وضعیت را درک کرده است.

adjective adverb

مستقیم، مستقیماْ، بدون واسطه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

We had to address the issue face-to-face to find a resolution.

برای یافتن راه‌حل باید مستقیماْ به این موضوع می‌پرداختیم.

I prefer face-to-face communication over texting.

من ارتباط مستقیم را به پیامک ترجیح می‌دهم.

adjective noun singular countable informal

(جلسه یا ملاقات) حضوری

We decided to have a face-to-face conversation to discuss our issues openly.

تصمیم گرفتیم با هم صحبت حضوری داشته باشیم تا مسائل خود را علناً در میان بگذاریم.

The face-to-face meeting with the client went smoothly.

ملاقات حضوری با مشتری بدون مشکل پیش رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد face-to-face

  1. adjective confronting
    Synonyms:
    facing eye to eye person to person vis-à-vis one-on-one

ارجاع به لغت face-to-face

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «face-to-face» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/face-to-face

لغات نزدیک face-to-face

پیشنهاد بهبود معانی