فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bling

blɪŋ blɪŋ

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: bling-bling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable informal

جینگلی‌جات، جواهرات زرق‌وبرق‌دار (به عنوان نشانه‌ای از قدرت یا ثروت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

rapper's bling

جینگلی‌جات این رپر

He couldn't resist buying bling-bling.

نمی‌توانست در برابر خریدن جواهرات زرق‌وبرق‌دار مقاومت کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bling

  1. noun flashy, ostentatious jewelry
    Synonyms:
    bling-bling

ارجاع به لغت bling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bling

لغات نزدیک bling

پیشنهاد بهبود معانی