با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Upturn

ˈʌptɜrːn ˈʌptɜrːn ˈʌptɜːn ˈʌptɜːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • چرخش به بالا، برگشت (به وضع بهتر)، تبدیل به احسن، تغییر وضع، رو به ‌ترقی
    • - the upturn in economic activity
    • - ازدیاد فعالیتهای اقتصادی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد upturn

  1. noun The act of increasing or rising
    Synonyms: upswing, increase, upsurge, aggrandizement, amplification, augment, augmentation, boost, buildup, enlargement, escalation, growth, hike, jump, multiplication, proliferation, raise, rise, recuperation, swell

لغات هم‌خانواده upturn

ارجاع به لغت upturn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upturn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upturn

لغات نزدیک upturn

پیشنهاد بهبود معانی