Repossession

ˌriːpəˈzeʃn ˌriːpəˈzeʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تملک ثانوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repossession

  1. noun the act of getting back or regaining
    Synonyms:
    recovery retrieval recoup

ارجاع به لغت repossession

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repossession» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repossession

لغات نزدیک repossession

پیشنهاد بهبود معانی