گذشتهی ساده:
repossessedشکل سوم:
repossessedسومشخص مفرد:
repossessesوجه وصفی حال:
repossessingشکل عامیانهی این لغت: repo
مالکیت مجدد یافتن، تملک مجدد کردن، بازپس گرفتن، ظبط کردن، توقیف کردن، مصادره کردن (معمولاً داراییهایی که پولشان پرداخت نشده)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They were devastated when their furniture was repossessed due to unpaid debts.
وقتی اثاثیهشان بهدلیل بدهی پرداختنشده توقیف شد، بسیار ناراحت شدند.
The bank has the legal right to repossess assets used as collateral.
بانک حق قانونی برای بازپسگیری داراییهایی که بهعنوان وثیقه استفاده شدهاند را دارد.
Repossessed cars are cheaper.
اتومبیلهای ضبطشده ارزانتر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «repossess» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repossess