آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Convalescence

ˌkɑːnvəˈlesns ˌkɒnvəˈlesns

معنی convalescence | جمله با convalescence

noun adjective

به گرایی، دوره نقاهت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her convalescence was long and painful.

دوران نقاهت او طولانی و دردآمیز بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد convalescence

  1. noun gradual healing (through rest) after sickness or injury

ارجاع به لغت convalescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convalescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convalescence

لغات نزدیک convalescence

پیشنهاد بهبود معانی