زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Convalescence

ˌkɑːnvəˈlesns ˌkɒnvəˈlesns

معنی convalescence | جمله با convalescence

noun adjective

به گرایی، دوره نقاهت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Her convalescence was long and painful.

دوران نقاهت او طولانی و دردآمیز بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد convalescence

  1. noun gradual healing (through rest) after sickness or injury
    Synonyms:
    recovery recuperation

ارجاع به لغت convalescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convalescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convalescence

لغات نزدیک convalescence

پیشنهاد بهبود معانی