فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Conurbation

ˌkɑːnərˈbeɪʃn ˌkɒnɜːˈbeɪʃn ˌkɒnɜːˈbeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    شهر مهم مرکزی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد conurbation

  1. noun An aggregation or continuous network of urban communities
    Synonyms: urban-sprawl, sprawl

ارجاع به لغت conurbation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conurbation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conurbation

لغات نزدیک conurbation

پیشنهاد بهبود معانی