با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Rehabilitation

ˌrihəˌbɪləˈteɪʃn̩ ˌriːəˌbɪlɪˈteɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rehabilitations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
توان‌بخشی، بازپروری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Rehabilitation camp
- کمپ بازپروری (ترک اعتیاد)
- The rehabilitation of the injured athlete was successful.
- توان‌بخشی ورزش‌کار مصدوم موفقیت‌آمیز بود.
noun uncountable
بازسازی، نوسازی، مرمت
- The old building is in need of extensive rehabilitation.
- ساختمان قدیمی نیاز به بازسازی زیادی دارد.
- The rehabilitation of the historic landmark preserved its original charm and beauty.
- مرمت این بنای تاریخی جذابیت و زیبایی اصلی خود را حفظ کرد.
noun uncountable
اعاده‌ی حیثیت، احیای شهرت یا اعتبار
- Rehabilitation is an important aspect of the criminal justice system.
- اعاده‌ی حیثیت یکی از جنبه‌های مهم سیستم عدالت کیفری است.
- the rehabilitation of old man
- احیای اعتبار پیرمرد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rehabilitation

  1. noun The systematic application of remedies to effect a cure
    Synonyms: care, regimen, therapy, treatment, rehab
  2. noun The conversion of wasteland into land suitable for use of habitation or cultivation
    Synonyms: restoration, reclamation, reformation, reestablishment, renewal

ارجاع به لغت rehabilitation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rehabilitation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rehabilitation

لغات نزدیک rehabilitation

پیشنهاد بهبود معانی