شکل جمع:
rehabilitationsتوانبخشی، بازپروری
Rehabilitation camp
کمپ بازپروری (ترک اعتیاد)
The rehabilitation of the injured athlete was successful.
توانبخشی ورزشکار مصدوم موفقیتآمیز بود.
بازسازی، نوسازی، مرمت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The old building is in need of extensive rehabilitation.
ساختمان قدیمی نیاز به بازسازی زیادی دارد.
The rehabilitation of the historic landmark preserved its original charm and beauty.
مرمت این بنای تاریخی جذابیت و زیبایی اصلی خود را حفظ کرد.
اعادهی حیثیت، احیای شهرت یا اعتبار
Rehabilitation is an important aspect of the criminal justice system.
اعادهی حیثیت یکی از جنبههای مهم سیستم عدالت کیفری است.
the rehabilitation of old man
احیای اعتبار پیرمرد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rehabilitation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rehabilitation