پزشکی (دارو یا غذا یا ورزش و غیره) رژیم، پرهیز، برنامه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
I have started a new exercise regimen to lose weight.
یک برنامهی تمرینی جدید را برای کاهش وزن شروع کردهام.
a strict diet regimen
یک رژیم غذایی سخت
to be on regimen
رژیم داشتن، پرهیز داشتن
to go on regimen
پرهیز کردن، رژیم گرفتن
سیاست رژیم، حکومت، فرمانروایی، حکمرانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The current regimen lacks efficiency and effectiveness.
رژیم کنونی فاقد کارایی و اثربخشی است.
a well-defined regimen
حکومتی شفاف
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «regimen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regimen