فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Gratefulness
ɡreɪt.fəl.nəs
ɡreɪt.fəl.nəs
توضیحات:
همچنین می‌توان از gratitude به‌جای gratefulness استفاده کرد.
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
قدر‌دانی، تشکر، تقدیر، امتنان، سپاس‌گزاری، سپاس‌داری، شکرگزاری، حق‌شناسی، قدرشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Practicing gratefulness can improve mental health.
تمرین شکرگزاری می‌تواند سلامت روانی را بهبود بخشد.
He expressed his gratefulness to everyone who helped him during tough times.
او مراتب قدردانی‌اش را نسبت به همه‌ی کسانی که در زمان‌های سخت به او کمک کردند، ابراز کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
His gratefulness shone through his actions and words.
قدرشناسی او از طریق اقدامات و سخنانش نمایان بود.
مترادف و متضاد gratefulness
-
noun the feeling of being thankful and showing appreciation for someone or something that has helped or benefited youSynonyms:thanks gratitude appreciation thankfulness appreciativenessAntonyms:ingratitude thanklessness
ارجاع به لغت gratefulness
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «gratefulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gratefulness
لغات نزدیک gratefulness
- - grateful
- - gratefully
- - gratefulness
- - grater
- - gratian