سازگاری، سازشپذیری، توافقپذیری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The agreeableness of the team members contributed to their successful collaboration.
سازگاری اعضای تیم موجب همکاری موفقیتآمیز آنها شد.
The professor's agreeableness towards his students made him a favorite among the class.
سازشپذیری استاد نسبت به دانشجویانش باعث محبوبیت او در کلاس شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «agreeableness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agreeableness