شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: demeanour
رفتار، طرز رفتار، برخورد، سلوک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher's friendly demeanor made her students feel comfortable.
رفتار دوستانهی معلم باعث شد تا شاگردانش احساس راحتی کنند.
The suspect had a calm and composed demeanor during the police interrogation.
مظنون در بازجوییهای پلیسی طرز رفتار آرام و متینی داشت.
her calm demeanour during the crisis
سلوک آرام او در طول بحران
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «demeanor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demeanor