با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Formalize

    ˈfɔːrməlaɪz ˈfɔːməlaɪz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      formalized

    • شکل سوم:

      formalized

    • سوم‌شخص مفرد:

      formalizes

    • وجه وصفی حال:

      formalizing

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive adverb
    رسمی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - to formalize the arrangements for the signing of the contract
    - قرار نهایی برای امضای قرارداد را گذاشتن
    - to formalize an agreement
    - به توافق رسمیت دادن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد formalize

    1. verb Declare or make legally valid
      Synonyms: formalise, validate

    لغات هم‌خانواده formalize

    ارجاع به لغت formalize

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «formalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/formalize

    لغات نزدیک formalize

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی