۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Body Language

    ˈbɑːdiˈlæŋɡwədʒ ˈbɒdiˈlæŋɡwɪdʒ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun uncountable
    زبان بدن (مجموعه‌ای از حرکت‌ها، حالت‌ها و نشانه‌های غیرکلامی که انتقال‌دهنده‌ی احساسات، افکار و نیت‌های افراد هستند) link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Understanding body language can improve communication skills.
    - درک زبان بدن می‌تواند مهارت‌های ارتباطی را بهبود بخشد.
    - Body language varies significantly across different cultures.
    - زبان بدن در فرهنگ‌های مختلف به‌طور قابل توجهی متفاوت است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد body language

    1. noun the non-verbal signals that we use to communicate our feelings and intentions. This includes facial expressions, gestures, posture, eye contact, and other forms of bodily movement
      Synonyms:
      gesture motion body movement gestures mannerisms visual communication kinesics

    ارجاع به لغت body language

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «body language» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/body-language

    لغات نزدیک body language

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه