گذشتهی ساده:
wavedشکل سوم:
wavedسومشخص مفرد:
wavesوجه وصفی حال:
wavingشکل جمع:
wavesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(چیزی را) به اطراف تکان دادن، به نوسان درآوردن
wave somebody along (or on, aside, away etc.)
با حرکت دست کسی را فراتر راندن (به جلو یا کنار یا دورتر راندن یا راهنمایی کردن)
وضع موجود را به هم زدن، سر و صدا ایجاد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wave