فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Whitecap
ˈwaɪtkæp
ˈwaɪtkæp
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
plural
موج سرسفید (موج دریا که بالای آن کف‌آلود و سفید است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the storm approached, the whitecaps grew taller and more ferocious.
با نزدیک شدن طوفان، موج‌های سرسفید بلندتر و شدیدتر شدند.
The beach was dotted with whitecaps, creating a mesmerizing sight against the blue sea.
ساحل با موج‌های سرسفید پر شده بود که منظره‌ای مسحورکننده در تضاد با دریای آبی ایجاد می‌کرد.
ارجاع به لغت whitecap
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «whitecap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whitecap
لغات نزدیک whitecap
- - whiteblood cell
- - whiteboard
- - whitecap
- - whitechapel
- - whited