شکل جمع:
whiteboardsتختهسفید، وایتبرد (وسیلهای دارای سطحی وسیع برای نوشتن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher wrote all the important information on the whiteboard.
معلم تمام اطلاعات مهم را روی تختهسفید نوشت.
He used a whiteboard to illustrate his points during the meeting.
او برای نشان دادن نکات خود در جلسه از وایتبرد استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whiteboard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whiteboard