فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Whiteboard

ˈwaɪtbɔːrd ˈwaɪtbɔːd

شکل جمع:

whiteboards

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

تخته‌سفید، وایت‌برد (وسیله‌ای دارای سطحی وسیع برای نوشتن)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The teacher wrote all the important information on the whiteboard.

معلم تمام اطلاعات مهم را روی تخته‌سفید نوشت.

He used a whiteboard to illustrate his points during the meeting.

او برای نشان دادن نکات خود در جلسه از وایت‌برد استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت whiteboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whiteboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whiteboard

لغات نزدیک whiteboard

پیشنهاد بهبود معانی