ریشسفید، پیرمرد، پیرمرد ریشسفید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everyone admired the wisdom of the whitebeard in the village.
همگان خرد پیرمرد ریشسفید روستا را تحسین میکردند.
Children gathered around the whitebeard, eager to hear his stories.
بچهها دور ریشسفید جمع شده بودند و مشتاق شنیدن داستانهای او بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whitebeard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whitebeard