شکل جمع:
influxesنفوذ، رخنه، تأثیر، ورود، هجوم، ریزش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the influx of fresh air
جریان هوای تازه به داخل
the influx of light
تابش نور به داخل
the influx of new customers
هجوم مشتریان جدید
a huge influx of Nowruz tourists
سیل عظیم گردشگران نوروزی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «influx» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/influx