گذشتهی ساده:
corkscrewedشکل سوم:
corkscrewedسومشخص مفرد:
corkscrewsوجه وصفی حال:
corkscrewingشکل جمع:
corkscrewsچوبپنبهبازکن، چوبپنبهکش (ابزاری برای بازکردن چوبپنبه از در بطری)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I always keep a corkscrew in my kitchen drawer for opening wine bottles.
همیشه برای باز کردن بطریهای شراب در کشو آشپزخانهام چوبپنبهبازکن نگه میدارم.
Can you pass me the corkscrew? I need to open this champagne bottle.
آیا میتونی اون چوبپنبهکش رو به من بدی؟ باید این بطری شامپاین رو باز کنم.
پیچواپیچ، پیچدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He clenched his fist around the corkscrew wire.
مشتش را دور سیم پیچواپیچ گره کرد.
Her corkscrew hair bounced with every step she took.
موهای پیچدارش با هر قدمی که برمیداشت بالا و پایین میرفت.
پیچوتاب خوردن (یا داشتن)
From here on, the road corkscrews up the mountain.
از اینجا به بعد جاده تا سر کوه پیچوتاب دارد.
The kite corkscrewed.
بادبادک پیچوتاب خورد.
مارپیچ رفتن
The cyclist corkscrewed through the steep mountain trail.
دوچرخهسوار در مسیر شیبدار کوهستانی مارپیچ رفت.
The car corkscrewed through the narrow.
ماشین در باریکه مارپیچ رفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corkscrew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corkscrew