فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Corkscrew

ˈkɔːrkskruː ˈkɔːkskruː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    corkscrewed
  • شکل سوم:

    corkscrewed
  • سوم شخص مفرد:

    corkscrews
  • وجه وصفی حال:

    corkscrewing
  • شکل جمع:

    corkscrews

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    چوب‌پنبه‌بازکن، چوب‌پنبه‌کش (ابزاری برای بازکردن چوب‌پنبه از در بطری‌)
    • - I always keep a corkscrew in my kitchen drawer for opening wine bottles.
    • - همیشه برای باز کردن بطری‌های شراب در کشو آشپزخانه‌ام چوب‌پنبه‌بازکن نگه می‌دارم.
    • - Can you pass me the corkscrew? I need to open this champagne bottle.
    • - آیا می‌تونی اون چوب‌پنبه‌کش رو به من بدی؟ باید این بطری شامپاین رو باز کنم.
  • adjective
    پیچ‌واپیچ، پیچ‌دار
    • - He clenched his fist around the corkscrew wire.
    • - مشتش را دور سیم پیچ‌واپیچ گره کرد.
    • - Her corkscrew hair bounced with every step she took.
    • - موهای پیچ‌دارش با هر قدمی که برمی‌داشت بالا و پایین می‌رفت.
  • verb - transitive
    پیچ‌وتاب خوردن (یا داشتن)
    • - From here on, the road corkscrews up the mountain.
    • - از اینجا به بعد جاده تا سر کوه پیچ‌وتاب دارد.
    • - The kite corkscrewed.
    • - بادبادک پیچ‌وتاب خورد.
  • verb - intransitive
    مارپیچ رفتن
    • - The cyclist corkscrewed through the steep mountain trail.
    • - دوچرخه‌سوار در مسیر شیب‌دار کوهستانی مارپیچ رفت.
    • - The car corkscrewed through the narrow.
    • - ماشین در باریکه مارپیچ رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد corkscrew

  1. verb To move or proceed on a repeatedly curving course
    Synonyms: spiral, coil, entwine, twist, wind, curl, meander, snake, twine, weave, wreathe
  2. noun A bottle opener that pulls corks
    Synonyms: bottle screw, latchstring

ارجاع به لغت corkscrew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corkscrew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corkscrew

لغات نزدیک corkscrew

پیشنهاد بهبود معانی