Corking

American: ˈkɔːrkɪŋ British: ˈkɔːkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    corked
  • شکل سوم:

    corked
  • سوم‌شخص مفرد:

    corks

معنی

(عامیانه) بسیار عالی، خیلی زیبا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corking

  1. verb To plug up something, as a hole, space, or container
    Synonyms: stopping, filling, congesting, closing, clogging, choking, blocking
  2. adjective Very good
    Synonyms: bang-up, bully, cracking, dandy, great, groovy, keen, neat, nifty, not-bad, peachy, slap-up, swell, smashing
  3. verb Close a bottle with a cork
    Antonyms: uncorking

ارجاع به لغت corking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corking

لغات نزدیک corking

پیشنهاد بهبود معانی