Quaver معنی

ˈkweɪvər ˈkweɪvə
آخرین به‌روزرسانی:
  • Noun Verb - intransitive Adverb
    لرزش و تحریر صدا در آواز، ارتعاش، ارتعاش داشتن
    • - Fear made him quaver inwardly.
    • - ترس سر تا پای وجودش را به لرزه در آورد.
    • - The old man had a quavering voice.
    • - پیرمرد صدای لرزانی داشت.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک quaver