گذشتهی ساده:
swirledشکل سوم:
swirledسومشخص مفرد:
swirlsوجه وصفی حال:
swirlingشکل جمع:
swirlsچرخش، چرخ خوری، حرکت چرخشی، گردیدن، گشتن، باعث چرخش شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Around the bend of the river, the water swirled and frothed.
در اطراف خم رودخانه آب میچرخید و کف میکرد.
With a spoon, she kept swirling the ice in her drink.
با قاشق، یخ توی مشروب خود را دور میگرداند.
a swirl of cigarette smoke
دود چرخان سیگار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swirl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swirl