فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Swoosh

swuːʃ swuːʃ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

صدای چلپ‌چلوپ، صدای خش‌خش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The water swooshed out of the faucet.

آب شرشر از شیر بیرون ریخت.

The rocket swooshed him into space.

موشک فش‌فش‌کنان او را به فضا برد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swoosh

  1. verb move with or cause to move with a whistling or hissing sound
    Synonyms:
    swish lap swosh
  1. noun the noise produced by the sudden rush of a fluid (a gas or liquid)
    Synonyms:
    whoosh

ارجاع به لغت swoosh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swoosh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swoosh

لغات نزدیک swoosh

پیشنهاد بهبود معانی