فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whoosh

wuːʃ wʊʃ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از woosh به‌ جای whoosh استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive
    صدای صفیر، صدای تماس جسم سریع با هوا، صدای صفیر ایجاد کردن
    • - Crude oil spouted out of the well with a whoosh.
    • - نفت خام فش‌فش (کنان) از چاه فوران کرد.
    • - Rockets whooshed by.
    • - فش‌فشه‌ها (موشک‌ها) فش‌فش‌کنان رد شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whoosh

  1. verb To make a sharp sibilant sound
    Synonyms: hiss, fizz, fizzle, sibilate, woosh, sizzle, swish, whiz
  2. noun The noise produced by the sudden rush of a fluid (a gas or liquid)
    Synonyms: swoosh

ارجاع به لغت whoosh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whoosh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whoosh

لغات نزدیک whoosh

پیشنهاد بهبود معانی