فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Whoosh

wuːʃ wʊʃ

توضیحات:

همچنین می‌توان از woosh به‌ جای whoosh استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive

صدای صفیر، صدای تماس جسم سریع با هوا، صدای صفیر ایجاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Crude oil spouted out of the well with a whoosh.

نفت خام فش‌فش (کنان) از چاه فوران کرد.

Rockets whooshed by.

فش‌فشه‌ها (موشک‌ها) فش‌فش‌کنان رد شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whoosh

  1. verb to make a sharp sibilant sound
    Synonyms:
    hiss sizzle fizz whiz swish sibilate woosh fizzle
  1. noun the noise produced by the sudden rush of a fluid (a gas or liquid)
    Synonyms:
    swoosh

ارجاع به لغت whoosh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whoosh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whoosh

لغات نزدیک whoosh

پیشنهاد بهبود معانی