آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Fizz

    fɪz fɪz

    گذشته‌ی ساده:

    fizzed

    شکل سوم:

    fizzed

    سوم‌شخص مفرد:

    fizzes

    وجه وصفی حال:

    fizzing

    شکل جمع:

    fizzes

    معنی fizz | جمله با fizz

    verb - intransitive

    حباب‌دار شدن، صدای فش‌فش دادن (صدایی که نوشیدنی گازدار هنگام تولید حباب می‌سازد)

    Add baking soda to vinegar and it will immediately fizz.

    جوش‌شیرین را به سرکه اضافه کن؛ فوراً حباب‌دار می‌شود.

    You could hear the beer fizzing in every glass.

    می‌شد در هر لیوان صدای فش‌فش کردن آب‌جو را شنید.

    verb - intransitive

    صدای فس‌فس تولید کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He loved the sound of fireworks fizzing in the summer night.

    او صدای فس‌فس آتش‌بازی‌ها در شب تابستان را دوست داشت.

    The flare fizzed to life, casting a red glow.

    منور با فس‌فس کردن روشن شد و نور قرمزی انداخت.

    noun uncountable

    گاز، حباب (در نوشیدنی گازدار)

    Scientists measure fizz in beverages to ensure quality control.

    دانشمندان برای کنترل کیفیت، میزان حباب‌های نوشیدنی‌ها را اندازه‌گیری می‌کنند.

    The drink lost its fizz because the cap wasn’t screwed on tightly.

    نوشیدنی به‌دلیل سست بودن درپوش، گاز خود را از دست داد.

    noun uncountable informal

    انگلیسی بریتانیایی نوشیدنی گازدار، شامپاین

    She opened a bottle of fizz to celebrate.

    او بطری شامپاین را باز کرد تا جشن بگیرد.

    Would you like to have some fizz with your meal?

    آیا می‌خواهید با غذای خود کمی نوشیدنی گازدار داشته باشید؟

    noun uncountable

    صدای فس‌فس

    There was a fizz as the pot of boiling water settled.

    وقتی که قابلمه‌ی آب جوش آرام گرفت، صدای فس‌فس از آن بلند شد.

    The sparkler made a soft fizz as it burned out.

    فشفشه وقتی خاموش شد، صدای فس‌فس آرامی تولید کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fizz

    1. verb bubble
      Synonyms:
      fizzle sparkle buzz sputter simmer hiss froth effervesce seethe whisper whoosh sibilate
      Antonyms:
      be flat
    1. verb to make a sharp sibilant sound
      Synonyms:
      fizzle hiss sibilate sizzle swish whiz whoosh
    1. noun a hissing sound
      Synonyms:
      hissing sputtering bubbling
    1. noun a drink
      Synonyms:
      soda soda-water cocktail pop

    سوال‌های رایج fizz

    گذشته‌ی ساده fizz چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fizz در زبان انگلیسی fizzed است.

    شکل سوم fizz چی میشه؟

    شکل سوم fizz در زبان انگلیسی fizzed است.

    شکل جمع fizz چی میشه؟

    شکل جمع fizz در زبان انگلیسی fizzes است.

    وجه وصفی حال fizz چی میشه؟

    وجه وصفی حال fizz در زبان انگلیسی fizzing است.

    سوم‌شخص مفرد fizz چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fizz در زبان انگلیسی fizzes است.

    ارجاع به لغت fizz

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fizz» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fizz

    لغات نزدیک fizz

    • - fixt
    • - fixture
    • - fizz
    • - fizzle
    • - fizzy
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.