آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ بهمن ۱۴۰۲

    Fixture

    ˈfɪkstʃər ˈfɪkstʃə

    گذشته‌ی ساده:

    fixtured

    شکل سوم:

    fixtured

    سوم‌شخص مفرد:

    fixtures

    وجه وصفی حال:

    fixturing

    شکل جمع:

    fixtures

    معنی fixture | جمله با fixture

    noun countable C1

    اثاثیه‌ی ثابت، لوازم نصب‌کردنی

    All fixtures are included in the house price.

    تمام لوازم نصب‌کردنی روی قیمت خانه گنجانده شده است.

    The old janitor was a fixture in the bank.

    پیش‌خدمت پیر آن‌قدر سابقه‌ی خدمت داشت که مانند اثاثیه‌ی ثابت بانک شده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    plumbing fixtures

    لوازم لوله‌کشی

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی ورزش مسابقه، رخداد (در موعد مقرر)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The fixture was rescheduled due to bad weather.

    به‌دلیل بدی آب‌وهوا، این مسابقه به تعویق افتاد.

    The fixture list for the season was released today.

    لیست مسابقه‌های این فصل امروز منتشر شد.

    noun

    چیز ثابت

    Fixture kitchen lamp

    لامپ ثابت آشپزخانه

    Fixture theory

    نظریه‌ی ثابت

    noun

    قطعه‌ی نگه‌دارنده

    The fixture held the piece of wood securely in place.

    قطعه‌ی نگه‌دارنده تکه‌ی چوب را محکم در جای خود نگه داشت.

    The carpenter used a fixture to hold the door in place as he installed the hinges.

    نجار هنگام نصب لولاها از یک قطعه‌ی نگه‌دارنده برای ثابت نگه‌داشتن در استفاده کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fixture

    1. noun fitting, appliance
      Synonyms:
      device component attachment equipment accessory appliance appendage

    سوال‌های رایج fixture

    گذشته‌ی ساده fixture چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fixture در زبان انگلیسی fixtured است.

    شکل سوم fixture چی میشه؟

    شکل سوم fixture در زبان انگلیسی fixtured است.

    شکل جمع fixture چی میشه؟

    شکل جمع fixture در زبان انگلیسی fixtures است.

    وجه وصفی حال fixture چی میشه؟

    وجه وصفی حال fixture در زبان انگلیسی fixturing است.

    سوم‌شخص مفرد fixture چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fixture در زبان انگلیسی fixtures است.

    ارجاع به لغت fixture

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fixture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fixture

    لغات نزدیک fixture

    • - fixity
    • - fixt
    • - fixture
    • - fizz
    • - fizzle
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.