فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Breaker

ˈbreɪkər ˈbreɪkə

شکل جمع:

breakers

معنی و نمونه‌جمله

noun

موج بزرگی که به ساحل می‌خورد و درهم می‌شکند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

brick breaker

آجر کوب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breaker

  1. noun a device that trips like a switch and opens the circuit when overloaded
    Synonyms:
    circuit breaker breakers surge wave roller surf comber billow destroyer cowman dairyman stableboy stockkeeper tamer
  1. noun a quarry worker who splits off blocks of stone
    Synonyms:
    ledgeman

ارجاع به لغت breaker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breaker

لغات نزدیک breaker

پیشنهاد بهبود معانی