آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ تیر ۱۴۰۳

    Surf

    sɜːrf sɜːf

    گذشته‌ی ساده:

    surfed

    شکل سوم:

    surfed

    سوم‌شخص مفرد:

    surfs

    وجه وصفی حال:

    surfing

    شکل جمع:

    surfs

    معنی surf | جمله با surf

    verb - intransitive verb - transitive A2

    تکنولوژی (در اینترنت) گشت‌وگذار کردن، جست‌وجو کردن، پرسه زدن، وب‌گردی کردن

    She likes to surf social media platforms.

    او دوست دارد در شبکه‌های اجتماعی وب‌گردی کند.

    The students were asked to surf the web and gather information for their research project.

    از دانشجویان خواسته شد تا در وب به گشت‌وگذار بپردازند و اطلاعات پروژه‌ی تحقیقاتی خود را جمع‌آوری کنند.

    verb - intransitive verb - transitive B1

    ورزش موج‌سواری کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    She learned how to surf during her summer vacation in Hawaii.

    او در تعطیلات تابستانی خود در هاوایی نحوه‌ی موج‌سواری را آموخت.

    I have never surfed before but I would love to try it someday.

    تاکنون موج‌سواری نکرده‌ام اما دوست دارم روزی آن را امتحان کنم.

    noun uncountable

    خیزاب، امواج غلتان (روی ساحل یا آب‌سنگ یا صخره‌های آبگیر)

    The surf was really rough today.

    امواج غلتان امروز واقعاً شدید بود.

    The sound of the surf crashing against the shore was soothing.

    صدای برخورد خیزاب به ساحل آرامش‌بخش بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد surf

    1. noun waves breaking on the shore
      Synonyms:
      waves breakers breaker rollers breaking waves combers foam froth spindrift
    1. verb ride the waves of the sea with a surfboard
      Synonyms:
      surfboard
    1. verb look around casually and randomly, without seeking anything in particular
      Synonyms:
      browse
    1. verb switch channels, on television
      Synonyms:
      channel-surf

    سوال‌های رایج surf

    گذشته‌ی ساده surf چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده surf در زبان انگلیسی surfed است.

    شکل سوم surf چی میشه؟

    شکل سوم surf در زبان انگلیسی surfed است.

    شکل جمع surf چی میشه؟

    شکل جمع surf در زبان انگلیسی surfs است.

    وجه وصفی حال surf چی میشه؟

    وجه وصفی حال surf در زبان انگلیسی surfing است.

    سوم‌شخص مفرد surf چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد surf در زبان انگلیسی surfs است.

    ارجاع به لغت surf

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «surf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surf

    لغات نزدیک surf

    • - surety bond
    • - suretyship
    • - surf
    • - surf clam
    • - surf duck
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.