آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Mosey

ˈmoʊzi ˈməʊzi

معنی mosey | جمله با mosey

verb - intransitive

به حال گردش راه رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I saw him moseying around the store.

او را دیدم که در فروشگاه پرسه می‌زد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mosey

  1. verb saunter
    Synonyms:

ارجاع به لغت mosey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mosey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mosey

لغات نزدیک mosey

پیشنهاد بهبود معانی