با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sashay

sæˈʃeɪ sæˈʃeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun countable
سفر گردش سفر، راه‌پیمایی تفریحی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
verb - intransitive
اردک وار راه رفتن، تلوتلو خوردن و راه رفتن، (عامیانه) راحت راه رفتن، با نرمش راه رفتن، گام لغزنده برداشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sashay

  1. noun A journey taken for pleasure
    Synonyms: excursion, flounce, glide, chasse, mince, jaunt, move, prance, outing, strut, junket, swagger, walk, pleasure trip, expedition
  2. verb To walk with exaggerated or unnatural motions expressive of self-importance or self-display
    Synonyms: swagger, prance, strut, flounce, peacock, tittup, sidle, swank, ruffle, swash, cock
  3. verb Perform a chasse step, in ballet
    Synonyms: chasse

ارجاع به لغت sashay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sashay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sashay

لغات نزدیک sashay

پیشنهاد بهبود معانی