امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sashay

sæˈʃeɪ sæˈʃeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun countable
سفر گردش سفر، راه‌پیمایی تفریحی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
verb - intransitive
اردک وار راه رفتن، تلوتلو خوردن و راه رفتن، (عامیانه) راحت راه رفتن، با نرمش راه رفتن، گام لغزنده برداشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sashay

  1. noun A journey taken for pleasure
    Synonyms:
    excursion flounce glide chasse mince jaunt move prance outing strut junket swagger walk pleasure trip expedition
  1. verb To walk with exaggerated or unnatural motions expressive of self-importance or self-display
    Synonyms:
    swagger prance strut flounce peacock tittup sidle swank ruffle swash cock
  1. verb Perform a chasse step, in ballet
    Synonyms:
    chasse

ارجاع به لغت sashay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sashay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sashay

لغات نزدیک sashay

پیشنهاد بهبود معانی